تا حالا حس کردي مثل يه کيسه‌ي پلاستيکي هستي

و باد همينطور تو رو با خودش ميبره و بخوای همه چیز رو ، از اول شروع کنی

تا به حال احساس کردی که مثل یه کاغذ خیلی نازک هستی ؟

احساس کردی که مثل خونه ای از کارت های مختلف هستی خونه ای که با یه ضربه ، از هم فرو بپاشه ؟

تا حالا حس کردي که در عمق زمين دفن شدي؟

از دو متر زير زمين جيغ ميزني
و انگار هيچکس صدات رو نميشنوه

چون در وجودت جرقه ای می درخشه می دونی که هنوز هم برات ، فرصتی وجود داره چون در وجودت جرقه ای می درخشه

تو باید اون نور رو ، مشتعل کنی و اجازه بدی که اون نور ، بدرخشه

فقط شب رو مالِ خودت کن، مثلِ چهارم جولاي (روز آزادي در آمريکا)

چون عزيزم تو مثل جرقه‌هاي آتيش‌بازي هستي

زود باش به اون ها نشون بده که چقدر ارزش داری

کاري کن که همه بگن “اوه، اوه، اوه

همینطور که به طرف آسمون شليک ميشي و آزمونتو قبول میشی :)

عزیزم ، تو مثل آتیش بازی میمونی زودباش، بذار رنگ‌هات منفجر بشن

کاري کن که همه بگن “اوه، اوه، اوه

بايد بذاري همه‌شون از ترس، سقوط کنن

مجبور نيستي که فکر کني احمق و بي‌مصرفي

تو اصیل هستی و نمیشه ، برات جایگزینی پیدا کرد

اگه فقط میدونستی که چه آینده ای ، در انتظارته (شاعر به پزشک شدن اشاره میکنه) بعد هر طوفان شدیدی ، رنگین کمون تو آسمون ظاهر میشه

،شايد دليلِ اينکه تمامِ درها بسته‌اند غفلتِ خودت باشه پس ميتوني اون دري که تو رو به مسيرِ کمال ميبره، باز کني

مثل يه آذرش، قلبت شروع به تابيدن ميکنه و وقنی که زمانش برسه ، خودت متوجه میشی

تو باید اون نور رو ، مشتعل کنی و اجازه بدی که اون نور ، بدرخشه

و فقط شب رو در اختیارت بگیری درست مثل 4 جولای

چونکه عزیزم ، تو مثل آتیش بازی میمونی زود باش به اون ها نشون بده که چقدر ارزش داری

کاری کن که اونا بگن:اووه زمانی که به سمت آسمان پرتاب میشی

عزیزم ، تو مثل آتیش بازی میمونی

زودباش، بذار رنگ‌هات منفجر بشن

کاري کن که همه بگن “اوه، اوه، اوه بايد بذاري همه‌شون از ترس، سقوط کنن

دیگه اینا ترجمه واضحی داره

حتي روشنتر از ماه، ماه، ماه

اين نور هميشه در وجودِ تو بوده، تو، تو، تو

و الان وقتش رسیده که اجازه بدی این حس ، ابراز وجود کنه